مجسمه های سنگی موآی، با چهره های آرام و اندام های عظیم، از شناخته شده ترين نماد های باستانی جهان هستند. اين تنديس ها قرن هاست پرسش های بسياری درباره سازندگانشان برانگيخته اند؛ چه کسانی آنها را تراشيده اند، چگونه جابجا شده اند و چه نقشی در زندگی مردم جزیره داشته اند؟ پژوهش تازه ای که بر اساس نقشه برداری سه بعدی جديد انجام شده، پاسخی متفاوت در برابر نگاه های سنتی قرار می دهد. اين تحقيق نشان می دهد راز ساخت موآی احتمالا چندان به وجود يک قدرت سياسی ثابت و مرکزی مربوط نبوده، بلکه به رقابت و استقلال اجتماعاتی باز می گردد که هويت و شکوه خود را از طريق خلق مجسمه ها بيان می کردند.
پژوهش تازه و ايده بازنگری داستان ساخت موآی
نتايج تحقيق جديد تصوير تازه ای از ماهيت ساخت موآی ارائه می دهد. اين پژوهش نشان می دهد شايد لازم باشد نگاه قديمی درباره وجود يک نظام متمرکز که دستور به ساخت همگانی اين تنديس ها داده را کنار بگذاريم. در عوض، شواهد نشان می دهد اجتماعات گوناگون هر کدام با منابع، باور ها و سبک های خاص خود به تراش و ساخت مجسمه ها پرداخته اند. اين مدل غير متمرکز، موتور محرکی برای رقابت ميان گروه ها شده و سازندگان را به خلق تنديس های بزرگ تر، سريع تر و هنرمندانه تر سوق داده است.
باستان شناسان از سال ها قبل درباره اين موضوع بحث داشته اند که ساخت صد ها موآی چگونه سازمان دهی شده است. اکنون داده های جديد براي نخستين بار نشان می دهند که روند ساخت آنها احتمالا بسيار متکثر و رقابتی بوده است و نه محصول دستوری واحد و از بالا. اين موضوع تفسير ما از ساختار اجتماعی مردم راپانويی را نيز دگرگون می کند.
نقشه برداری سه بعدی رانو راراکو و شگفتی تازه باستان شناسان
تيم پژوهشی دانشگاه بينگهمتون با استفاده از پهپاد و تجهيزات پيشرفته، معدن رانو راراکو را با دقتی که تا امروز سابقه نداشته، اسکن کردند. اين معدن محل اصلی استخراج سنگ برای ساخت موآی بوده و ده ها تنديس ناتمام و ابزار هاي تراش در آن باقی مانده است. نقشه برداری سه بعدی به پژوهشگران امکان داده ساختار معدن و الگو های کاری آن را با جزئیات فراوان بازسازی کنند.
اين نخستین بار است که مجموعا صد ها نقطه مرتبط با فعاليت های ساخت موآی با دقت ثبت می شود. پژوهشگران توانسته اند روابط ميان ابزار ها، شیار ها، خندق ها و چاله های استخراج سنگ را با هم مقايسه کنند و بفهمند هر بخش معدن چگونه و توسط چه نوع کارگاهی مورد استفاده قرار گرفته است. نکته مهم اين است که اين نقشه ها امکان تحليل تفاوت هاي ظريف در سبک های تراش را فراهم کرده اند؛ موضوعی که پيش تر تنها به صورت حدسی مطرح بود.
روش های تراش متفاوت؛ نشانه ای از استقلال و رقابت اجتماعات
نتايج بررسی سه بعدی نشان می دهد که معدن رانو راراکو به حدود ۳۰ بخش کاری مستقل تقسيم شده بوده است. هر بخش ويژگی های تراش، شيوه برش، عمق خندق و نوع تراش چهره ها را به شکل متفاوتی نشان می دهد. اين تنوع گسترده نشان می دهد گروه های سازنده نه تنها جدا از هم فعاليت می کردند، بلکه سبک هنری ويژه خود را توسعه داده بودند.
در اين پژوهش موارد زير ثبت شده است:
- شناسایی ۴۲۶ سازه مرتبط با ساخت موآی در مراحل مختلف.
- وجود ۳۴۱ خندق استخراج که نشان دهنده روش های گوناگون برش سنگ است.
- ثبت ۱۳۳ حفره خالی که يک موآی کامل از آن جدا و منتقل شده است.
بر اساس اين داده ها، می توان نتيجه گرفت که ساخت موآی نه به عنوان دستور يک رهبری قدرتمند، بلکه به عنوان افتخاری برای هر اجتماع صورت می گرفته است؛ مثل رقابت های حجاری و نمايش های نمادين قدرت که در فرهنگ های ديگر جهان نيز نمونه های مشابه دارد.
چالش در برابر نظريه قدرت مرکزی و نگاه تازه به ساختار اجتماعی راپانويی
از سال ها قبل نظریه غالب این بود که رهبران جزیره ایستر ساخت صد ها مجسمه را دستور داده و برای اجرای آن منابع طبیعی از جمله چوب و خاک از بین رفته است. اما یافته های جدید این فرض را زیر سوال می برد. اگر ساخت موآی مربوط به اجتماعات کوچک و مستقل بوده باشد، نمی توان نقش اقتدار مرکزی را عامل اصلی بهره برداری بیش از حد از منابع دانست.
کارل لیپو، سرپرست این پژوهش، می گوید الگو های مشاهده شده شبیه نوعی رقابت کنترل شده میان گروه هایی است که در یک سطح بوده اند. این یافته با نتایج مطالعات قبلی که نشان می داد هر اجتماع برای خود دسترسی مستقل به منابع آب و کارگاه های تراش داشته، همخوانی دارد. به اين ترتيب، تصوير جامعه راپانويی از يک ساختار سلسله مراتبی و سخت گيرانه به سوی مدلی از مشارکت، رقابت و استقلال جابه جا می شود.
دیدگاه مخالفان: همکاری گسترده همچنان ضروری بوده است
با اينکه پژوهش تازه نگاه متفاوتی ارائه می دهد، همه پژوهشگران با آن موافق نيستند. ديل سيمپسون، باستان شناس دانشگاه ايلينوی، با وجود پذيرفتن نبود يک رهبر واحد، معتقد است ساخت هر مجسمه نيازمند همکاري ميان چند گروه بوده است. به گفته او، در جزيره ای با منابع محدود، منطقی نيست يک اجتماع جداگانه بتواند بدون تعامل و تبادل مواد، ابزار يا نيروی انسانی تنديسی کامل بسازد.
از دیدگاه او، رقابت تنها بخشی از داستان است و نبايد باعث ناديده گرفتن ساختار همياری اجتماعات در جزيره شود. سيمپسون اضافه می کند که سنگ مورد استفاده برای موآی ها بسيار ارزشمند بوده و کنترل آن احتمالا به نوعی مديريت مشترک نياز داشته است. اين نظر نشان می دهد که هنوز هم فضای زيادی برای پژوهش های بيشتر درباره ساز و کار ساخت اين تنديس ها باقی است.
بازتاب پژوهش و پرسش های تازه درباره تمدن راپانويی
نتايج اين تحقيق تنها به پرسش های قديمی پاسخ نمی دهند، بلکه سوال های تازه ای مطرح می کنند. اگر گروه ها مستقل بوده اند، چه ساز و کاری مانع درگيری ميان آنها شده؟ آيا رقابت هنری و نمادين جايگزين رقابت خشونت آميز بوده است؟ و آيا اين شيوه ساخت مي تواند علت پايداری اجتماعی مردم راپانوئی در برابر کمبود منابع توضيح دهد؟
نسخه کامل اين پژوهش در نشريه PLOS One منتشر شده است و انتظار می رود پژوهش های آينده با ژرف تر کردن بررسی محوطه های کمتر کاوش شده، تصوير روشن تری از سرگذشت مردم اين جزيره ترسيم کنند.
جمع بندی
پژوهش جديد تصويری نو از تمدن راپانويی ارائه می دهد؛ تمدنی که ساخت موآی در آن احتمالا محصول قدرت مرکزی نبوده، بلکه نتيجه رقابت ميان اجتماعات محلی با سبک های هنری مستقل بوده است. اين تفسير، نظريه های قديم درباره فروپاشی اجتماعی و بهره برداری بيش از حد منابع را نيز به چالش می کشد. با اين حال، وجود ديدگاه های متنوع نشان می دهد که راز های جزیره ایستر همچنان حل نشده اند و پژوهش های آينده می توانند لايه های پنهان تاريخ اين جزيره را روشن تر کنند.
